باور کن
شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴
میگن ایستگاهُ رد کردی و الان آخرِ خطی
میگن شاید بتونی با قطارِ دیگه برگردی
میگن ماری زدی یا مورف که باز چشماتو خون کردی؟
میگن مستی و حالیت نیست چقدر سردی و تب کردی!
به میگن میگنِ مردم نبستم چشمِ امیدی
تو هم باور کن اون چیزی که با چشمِ خودت دیدی...
میگن شاید بتونی با قطارِ دیگه برگردی
میگن ماری زدی یا مورف که باز چشماتو خون کردی؟
میگن مستی و حالیت نیست چقدر سردی و تب کردی!
به میگن میگنِ مردم نبستم چشمِ امیدی
تو هم باور کن اون چیزی که با چشمِ خودت دیدی...
- ۹۴/۰۵/۱۷