دلم تیئاتر میخواد
يكشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۶
از این تیئاترهای خیابونی با تک گویی های بلند دلم میخواد
از همینایی که یه جوون لوتی شروع میکنه و از خاطراتش برای دوستاش میگه، با جزئیات ریزش.
از زمستون سرد میگه، از سختیا، بدقولیها و نامردیا میگه، از گشنگی و تشنگی و نداری میگه، از جوونمردی و به پای رفیق سوختن... میگه و میگه و میگه...
باهاش همراه میشی و باهاش بغض میکنی و باهاش میخندی ...
دلم بدجوری تیئاتر میخواد...
مخصوصا اونجاش که یهویی بغضت میشکنه و به حال جوون گریه میکنی...
از همینایی که یه جوون لوتی شروع میکنه و از خاطراتش برای دوستاش میگه، با جزئیات ریزش.
از زمستون سرد میگه، از سختیا، بدقولیها و نامردیا میگه، از گشنگی و تشنگی و نداری میگه، از جوونمردی و به پای رفیق سوختن... میگه و میگه و میگه...
باهاش همراه میشی و باهاش بغض میکنی و باهاش میخندی ...
دلم بدجوری تیئاتر میخواد...
مخصوصا اونجاش که یهویی بغضت میشکنه و به حال جوون گریه میکنی...
- ۹۶/۰۸/۱۴